والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی، خواهر همزاد شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی پادشاه فقید ایران در ۴ آبان ۱۲۹۸ در جامعه ای که در آن زمان هنوز سخت سنّتی و مردسالار بود زاده شد. برادرش را از جان و دل دوست می داشت و همواره از محبت و حمایت او برخوردار بود. برای دوستانش خواهری مهربان و برای همکاران و دستیاران اش درهر رتبه و مقامی احترام و ارجی ویژه قائل بود و اگر کسی را در میانشان گرفتار می دید از یاری اش دریغ نمی کرد. حضور ذهن، فروتنی و بیتکلّفی اش زبانزد آشنایان و دوستانش بود. خونسردی و شهامت از ویژگی های فطری او به شمار می رفت. شکست در کار را برنمی تابید و با هرچه در توان داشت می کوشید، و ازهرکس که به استعداد و خوش فکری اش معتقد بود یاری می طلبید تا درانجام وظیفه یا مأموریتی که بر عهده گرفته است موفّق شود. از انتقاد سازندۀ دوستان و نزدیکانش خشنود می شد و از تیر اتهام و افترای دشمنان، که همواره به سویش روان بود، هراسی به دل راه نمی داد. با دوستان مروّت می کرد و با دشمنان اهل مدارا نبود. صریح اللهجه بود و از بیان نظرش، هرقدر هم غیرمتعارف و بحث انگیز، ابائی نداشت.
شاهدخت اشرف بخش بزرگی از زندگی اش را وقف تلاش در پیشبرد آزادی ها و حقوق زن و حقوق بشر و نیز تعدیل محرومیت های فرودستان و بینوایان کرد. معتقد بود که نهضت زنان در جوامع گوناگون جهان، اعم از غربی و شرقی، می تواند در پیشبرد وضع زنان ایران تأثیری قابل توجه داشته باشد. ازهمین رو، آشنا شدن با چگونگی دگرگونی وضع زنان در این جوامع را ضروری می شمرد. در تشکیل سازمان زنان ایران و در مقام رئیس افتخاری آن نقشی فعّال داشت و در پیشبرد و تحقق هدف های فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی این سازمان از هیچ کوششی دریغ نکرد. فعالیت های پیگیر این سازمان نقشی بزرگ در احقاق و تثبیت حقوق و آزادی های زنان ایران، و نیز در مشارکت روزافزونشان در همۀ عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، ایفا کرد. در آستانۀ انقلاب، آزادی ها و حقوقی که زنان ایران به دست آورده بودند در هیچ یک از جوامع اکثریت مسلمان جهان نمونه نداشت. در تایید اهمیت نقش این سازمان کافیست اشاره کنیم که اگر چه رهبران نظام اسلامی کوشیدند تمام آزادی ها و حقوقی را که زنان طی سال ها بدست آورده بودند ملغی کنند، آگاهی زنان به حقوق خود و مبارزه ی آنان برای حق و آزادی، نظام زن آزار را مجبور به بازگرداندن برخی از حقوق از دست رفته آنان کرد.
شاهدخت اشرف درسفرهای بی شمار به نواحی گوناگون ایران، در همان اوان جوانی از نزدیک به ابعاد تنگدستی و محرومیت های روستائیان و ساکنان محله های فقیرنشین شهرها پی برد و به یاری گروهی از همفکرانش «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» را پایه گذاشت. این سازمان تحت ریاست عالیه شاهنشاه و نیابت ریاست وی در طی سال ها به بهبود وضع نیازمندان کشور همت گماشت و در این راه به موفقیت های بزرگ نائل شد.
در سال ۱۳۴۳ به پیشنهاد برادرش شاه ایران به مجمع عمومی ملل متحد، سازمان آموزشی، علمی، و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) دهه ۱۳۴۴-۱۳۵۴ را دهه چهانی سوادآموزی اعلام کرد که با اچماع وزرای آموزش کشورهای عضو ملل متحد درسال ۱۳۴۴ در ایران آغاز شد و بر اساس آن در همان سال کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی در ایران به ریاست عالیه شاه و نیابت ریاست عالیه شاهدخت تشکیل شد و آغاز به کار کرد. شاهدخت اشرف برای توفیق سوادآموزی در سراسر کشور فعالانه کوشید و در نهایت با پشتیبانی او سوادآموزی در ایران به آموزش غیر رسمی تمام عمر تبدیل شد.
شاهدخت اشرف در زمینه ی پیشبرد حقوق بشر نیز نه تنها در ایران که در میان اعضای سازمان ملل نقشی اساسی ایفا کرد. در نخستین کنفرانس جهانی حقوق بشر که از سوی سازمان ملل متحد در سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) در تهران تشکیل شد، ریاست جلسه را به عهده داشت و در آن، پیرو منویات برادر تاجدارش، کوشید مواضع اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی کشورهای در حال نوسعه را در برابر غربیان که تنها بر روابط سیاسی تاکید داشتند به کرسی نشاند و در این راه موفق شد. به پاس این «خدمات انسان دوستانۀ»، در سال ۱۳۴۸( ۱۹۶۹) دانشگاه برندایس آمریکا او راهمراه با لُورتا کینگ، همسر مارتین لوتر کینگ، شایستۀ دریافت دکترای افتخاری دانست.
شاهدخت اشرف برای آشنا کردن جامعۀ بین المللی با هدف ها و برنامه های رشد و توسعۀ اجتماعی و اقتصادی کشور از هر فرصتی بهره جست. با بسیاری از رهبران سیاسی و متنفذ کشورهای بزرگ جهان و نیز دبیران کل و روئسای کمیسیون های سازمان ملل آشنا شد و درگسترش روابط دوستانه و سازندۀ ایران با اعضای جامعۀ بین الملل نقشی قابل ملاحظه ایفا کرد. در سمت های گوناگون در جلسه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد و دیگر ارگان های این سازمان، ازجمله به عنوان عضو و رئیس هیئت نمایندگی ایران در مجمع عمومی، نمایندۀ ایران در شورای اقتصادی و اجتماعی، رئیس کمیسیون عالی حقوق بشر، رئیس کمیسیون وضع زنان در جهان، و عضو کمیتۀ بین المللی مشورتی سواد آموزی، فعالانه شرکت کرد.
با سلطه ی نظام جمهوری اسلامی، شاهدخت اشرف نیز چون میلیون هاتن از هم میهنانش ناچار به ترک وطن شد، امّا ایران و مردم دربندش را هرگز ازیاد نبرد. در غربت به هر هم وطنی که توانست یاری رساند. برای کمک به رهائی وطن از تسلط حکومتی بیگانه با آزادی ها و حقوق بشر با آن چه در توان داشت کوشید. داغ درگذشت برادر و ترور ناجوانمردانه ی فرزند برومندش ناخدا یکم شهریار شفیق، افسر برجسته نیروی دریائی شاهنشاهی، و درگذشت نابهنگام دخترش آزاده، هریک به نوع خود مبارز راه آزادی ایران، نه تنها او را به گوشه گیری نراند و از یاد ایران نبرد بلکه بر تلاشش در پشتیبانی از هر جنبشی که معطوف به رهائی هم میهنانش بود افزود. درهمان حال، از تلاش پیگیر حکومت اسلامی برای تحقیر و تضعیف مبانی فرهنگ و تمدن باستانی ایران به شدّت نگران و آزرده خاطر بود و به یاری هر نهاد و انجمنی می پرداخت که به شناساندن و بزرگداشت این میراث ارزنده برمی خاست. با یاری سخاوتمندانۀ او بود که بنیاد مطالعات ایران پای گرفت و با انجام برنامه های گوناگون علمی و فرهنگی و آموزشی برای شناساندن تاریخ و تمدن ایران به ایفای نقشی ارزنده و کم نظیر پرداخت. هم او بود که هفته نامه کیهان را در لندن پایه گذاشت تا ایرانیان دور از وطن را از حقیقت آنچه در ایران می گذرد آگاه سازد.
شاهدخت اشرف پهلوی در ایراندوستی و وطنپرستی بانوئی یگانه بود. دریغ که به بزرگترین آرزویش نرسید و شاهد رهائی ایران و ایرانیان نشد.
روانش شاد باد.
اولین همسر: علی محمد قوام
فرزند:
شهرام قوام ۱۳۷۱-۱۲۸۲
دومین همسر: احمد شفیق
فرزندان:
شهریار شفیق ۱۳۷۵-۱۲۹۶
آزاده شفیق ۱۳۵۹-۱۲۹۸
پدر، رضا شاه
مادر، تاجل ملوک
تولد، ۴ آبان ۱۲۹۸
ایران ، تهران
فوت ، ۱۰ دی ۱۳۹۴(۹۷ سالگی در نیویورک، آمریکا)
خاکسپاری، مراکش